.:شبهاى بى ستاره:. راز عشق در دل ما اين است ، عشق تنها يك واژه جهت گريختن از خود ، نوشته هايم را بخوان .


عضو شوید



:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



همسفر وبلاگ همسفر به اميد حضور عاشقانى چون شما تأسيس شده و بدون حضور شما لطفى نخواهد داشت ، به ما بپيونديد .

يكى از گزينه هاى زير را انتخاب كنيد .

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان همسفر  و آدرس vashangton2007.Loxblog.com لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.







نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

آمار مطالب

:: کل مطالب : 119
:: کل نظرات : 66

آمار کاربران

:: افراد آنلاین : 1
:: تعداد اعضا : 2

کاربران آنلاین


آمار بازدید

:: بازدید امروز : 6
:: باردید دیروز : 12
:: بازدید هفته : 6
:: بازدید ماه : 638
:: بازدید سال : 1287
:: بازدید کلی : 25329

RSS

Powered By
loxblog.Com

سرزمین ستاره های ماندگار

* . سرنوشت دلبرى هاى مدام . *
شنبه 24 فروردين 1392 ساعت 12:30 | بازدید : 371 | نوشته ‌شده به دست همسفر | ( نظرات )
در انتهاى راه رفته ، با دستى خالى ، قلبى شكسته ، مانده بودم كه با خود چه كردم ! فرارى از هر كه مرا ميشناسد ، در تاريكى مى آيم و ميروم ، با ترس اينكه در گوشه و كنارى كسى مرا ببيند ، روزها مثل مجرمى در كنجى پنهانمو ، شبها مثل خفاشى پر ميزنم ، از ياد بردم هر آنچه به او گفتمو دروغ بود ، با او در اوج بودمو ، به بالا كه رسيدم رهايش كردم ، نفرتش از من تنها راستى و درستى زندگيم بود ، بى آنكه دركى از او داشته باشم ، برايش دامى چيدم به وسعت افكار معيوبم . دلبرى ميكردو بى خبر از هر جا ، حواس درستى نداشتو بيكسى هاى .

:: برچسب‌ها: نامه , نانوشته , بيرحم , دلبرى ,
|
امتیاز مطلب : 1
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
:: ادامه مطلب ...
نوشته بى نشانه
شنبه 1 مهر 1391 ساعت 12:44 | بازدید : 398 | نوشته ‌شده به دست همسفر | ( نظرات )
خط به خط ، رنگ به رنگ ، هر يك در كنار ديگرى ، در كنار هم ميشوند كلمه و كلمه ها در كنار هم جمله ، جمله ها در كنار هم نامه نامه روى هم . از فراق ، شادى ، غم ، حكم ، تقاضا ، خواهش و التماس ، ولى چه بى نشانه و چه بى صدا ، چه زخمى و چه تكه تكه . اين نوشته بى نشانه را تو نوشتى ، يا تو ، يا او . از چه نوشتى ؟ چه خسته ، به اجبار ، انگار غم دنيايت را چاره كردى در نوشتن چند نامه و چند كلمه ، كه چه ؟ كه بخواند ؟ كه ببيند ؟ با خود سالها گفتم و گفتم ! درد را از ياد بردم . ديگر كلامم خشك و بريده نيست جانى برايم نمانده

:: برچسب‌ها: نامه , نوشته ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 6 صفحه بعد